اشعار ویژه (پیشنهادی)

بوی گل پیچید

خرمن غصه ها شرار گرفت
سوز را حملهء بهار گرفت
سینهء سبزه ها قرار گرفت
بلبل از پای غنچه خوار گرفت

اولین قبله ی توحید

عاقبت زلف تو را باد بهم می ریزد
دل از این لطف خداداد بهم می ریزد
حرف شیرین شده, فرهاد بهم می ریزد

اینکه می آیی و رخساره بر افروخته ای

مادر فاطمه

من که جبریل نیستم بانو
از تو گفتن برای من سخت است
کار هرکس نبود کار تو بود
مادر فاطمه شدن سخت است

پسرش آمده به بالینش

بین بستر در اوج تنهایی
بی صدا مانده شیونش انگار
با لبی تشنه از جفای زهر
لرزه افتاده در تنش انگار

گلدسته

حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند
دوتا کریم در عالم برای ما باشند

حسن شدی که اگر از بقیع برگشتند
کبوتران همه راهی سامرا باشند

مولایم حسین

آنچه را داریم ما عیسی ابن مریم هم نداشت
قبل از او نه قبل تر,در چنته آدم هم نداشت

دم نمیزد نوح اگر از نام مولایم حسین
عمر طولانی که نه,کشتی محکم هم نداشت

زهرای اطهر

چنان بخشیده حق بر فاطمه نام عزیزش را
که حتی برده بالا عزتش شأن کنیزش را

بساط فیض عالم بر رضای فاطمه بند است
مقرب می کند زهرای اطهر مستفیضش را

هجوم به بیت ولایت

خانه ی صدیقه ی اطهر پناه اولیاست
چشم امید تمام انبیاء بر این سراست
بر در این خانه رفتن کار ختم الانبیاست
فاطمه دلبستگیِ شیر مردان بود… حیف!
خانه ی زهرا پناه بی پناهان بود… حیف!

مظلومه

رنگ پاییز به دیوار بهاری اُفتاد
بر در خانه ی خورشید شراری اُفتاد

فاطمه ظرفیت کل  ولایت را داشت
وقت اُفتادن او ایل و تباری اُفتاد.

خلیفه قاتل زهراست

 

سرِ انکار , آخر کار , خواهد رفت بر دارش

خدایا جان من را هم اگر راضی است بردارش

چرا راضی شوم بر بیعتی که از همان اول

به سقط بار آتشبار زهرا بسته شد بارش؟

حوریه ی علی

حوریه ی علی بدنت را عقب بکش

در سوخته است, زود تنت را عقب بکش

امروز که ز دنده چپ پا شده ست میخ

با احتیاط پیرهنت را عقب بکش

نشد بازم پدرم باشم

نشد اونروز توو اون کوچه

برای تو سپر باشم

گرفتن محسنو از من

نشد بازم پدر باشم

دکمه بازگشت به بالا