اشعار ویژه (پیشنهادی)

بیت الغزل

بیت الغزل هر غزل ناب رقیه است
خورشید علی اصغر و مهتاب رقیه است

«نزدیک‌ترین راه به الله حسین است»
نزدیک‌ترین راه به ارباب رقیه است

تا تو امیری

چندیست کام از مرقدت سودای خام است

هجران زده بوسیدنش عرض سلام است

سنگ است سهم مرغ از بامت پریده

هر دانه ای جز دانه‌ی بام تو دام است

خانه عشاق

وقتی که روح عاشقان وابسته تن نیست
در مرگ فیضی هست که در زنده بودن نیست

من دیدمت با دل! بقیه را نمیدانم
هرجا که دل باشد جواب یار هم‌ لَن نیست

صفاي روضه

وقتی که باید عمر را بی روضه سر کرد
بهتر که از این زندگی صرف نظر کرد

جان را بگیر اما صفای روضه را نه
آخر چه خاکی باید از این غم به سر کرد

پروانه وار

آدم که عاشق میشود فکر خطر نیست
در عاشقی اصلاً ضرر مد نظر نیست

“دربدری دارد به دنبال خودش عشق”
عاشق نبوده آنکسی که دربدر نیست

سفره دار

من که جلد بام شاه مشهدم
دست بر دامان پر مهرش زدم
نان خوبان‌ میخورم گرچه بدم
(مَن اَراد الله) خواندم آمدم

محبت موسي بن جعفر

آنجا که عاشقی است همیشه فضای ماست
درمرغزار دربه دری ردپای ماست
وقتی که نان سفره ما از محبت است
صد ها هزار حاتم طائی گدای ماست

علت خلقت

هرکسی درجهان غلام علی ست
مورد لطف و احترام علی ست
ذره پرور شدن مرام علی ست
چون کلام خدا، کلام علی ست
پس به نام خدا، به نام علی ست

تيغ دو دم

با نام بلند او نوشتیم
از زلفِ کمند او نوشتیم

تلخیم ولی شکر فروشیم
تا از لبِ قند او نوشتیم

دلتنگ نجف

حال و هوایت را به سر دارم حسابی
آقا هوای یک سفر دارم حسابی
مولا دلم تنگ نجف شد آخر شب
شاهد بخواهی چشم تر دارم حسابی

لا اميرالمومنين الا علي

اینکه از دستِ پیمبر دستِ او بالاست کیست
اینکه جمعش با نبی یک شعرِ بی همتاست کیست
اینکه در پایِ تنورِ خانه‌اش زهراست کیست
اینکه در قابِ خدا تصویرِ او تنهاست کیست

یاعلی و یاعلی

دلخوشم با روزهای رفته و طوفانی ام

قصه ها دارد نگاهِ ابری و بارانی ام

 در خودم این روزها غرقم چنان گرداب ها
 

در خودم این روزها سرگرمِ سرگردانی ام

دکمه بازگشت به بالا