اشعار ویژه (پیشنهادی)

مزد نوکری

من با لباس مشکی تان خو گرفته ام

از طینت پلید خودم رو گرفته ام

با قایق شکسته ی اشک دو دیده ام

برساحل عزای تو پهلو گرفته ام 

تا طفلی می گه آب

تا طفلی می گه آب گریه‌م میگیره

من از اسم رباب گریه‌م می‌گیره

همیشه وقتی «بابا آب داد»و

میخونم تو کتاب گریه‌م میگیره

منصب نوکری

سمت نوکریش را که به هرکس ندهند

پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند

پخته ی عشق بشو تا که به اوجت ببرند

که در این میکده پیمانه به نارس ندهند

زنجير

سنگینی زنجیر اذیت میکند من را

این تن ندارد طاقت فولاد و آهن را

خاصیت زنجیرهای شامیان اینست

با حلقه هایش میکند کج شکل گردن را

آخرِ راه رسیدیم بیا برگردیم

پنجه ی هجر گریبان مرا می خواهد

غُصه گیسوی پریشانِ مرا می خواهد

هجمه ی باد خزان است تبر آورده

همه گل های گلستانِ مرا می خواهد

در آفتاب نباشی رُباب حداقل

در آفتاب نباشی رُباب حداقل

نمی خورد به لبت آفتاب حداقل

دو روزی است که نانی نخورده ای اصلاً

کمی بزن لب خود را به آب حداقل

کتاب اشعار عاشورایی عبرات 92

اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء

بسم الله الرحمن الرحیم

نسخه جاوا : دانلود    ….   لینک کمکی

نسخه اندروید : دانلود  ….   لینک کمکی

فرمت جهانی epub : دانلود  ….   لینک کمکی

نسخه PDF : دانلود

التماس دعا – یا علی مدد

 

 

 

صد و ده بار یا علی مددی

خواستم عشق را نظاره کنم

چشم‌ها را پر از ستاره کنم

 خواستم تا که از شب شعرم

قطعه‌ای نذر جشنواره کنم

رقیب می طلبد

تویی که ساغر چشمت رقیب می طلبد

سرودن از نفست عطر سیب می طلبد

مسیح آمده از تو صلیب می طلبد

بده سبو , بده باده , عجیب می طلبد

دوست دارم گدای تو باشم

آستانخدا کمال شما

هفتپرواز زیر بال شما

با شمامی شود به قرب رسید

ایوصال خدا وصال شما

فدایِ حسیـــــــن

خونِ خوبان همه فدایِ حسیـــــــن

جان به قربانِ بچه های حسیــــــن

خوش به احوالِ هفت پشتِ کسی

که شده نوکر و گدای حسیـــــــــن

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

باید سخن جاری شود تا ما بخوانیم

باید خدا روزی کند نوکر بمانیم

باید ز بالا گفت و از بالا مدد خواست

چون نوکر ایل و تبار آسمانیم

دکمه بازگشت به بالا