شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

انگيزه خلقت

پروانه شدم قسم به جانت
تا جان بدهم در آستانت

از روز نخست خاندانم
مدیون تواند و خاندانت

جز دُرّ و گهر نریخت مولا
تا آخر عمر از دهانت‌‌

هر شب به رخت پناه بردیم
هر شب به دو ابروی کمانت

شرمنده ترم نکن علی جان
با این همه لطف بی کرانت

ما را به کدام صید کردی
ابروت و یا که گیسوانت

شاید که دل مرا بدزدند
پس میدهمش به تو امانت

باید چه گِلی به سر بگیرد
آنکس که نخورده آب و نانت

اذنی بده تا که در رجب هم
یک شب بشویم میهمانت

مولای هر آنچه هست مخلوق
امشب چه خوشند شیعیانت

خواندیم تو را و مست گشتیم
اینگونه علی پرست گشتیم

همسایه ی کردگار حیدر
سرمایه ی روزگار حیدر

ما خشک تر از کویر خشکیم
تو سبز تر از بهار حیدر

گفتیم علی و دُر گرفتیم
از خواهر ذوالفقار حیدر

ما را همه با تو میشناسند
ای مایه ی اعتبار حیدر

درگیر تو گشته ایم آقا
داریم اگر قرار حیدر

سرمایه ی ما محبت توست
آیینه ی استوار حیدر

غیر از تو و خانواده ات حق
دارد به که افتخار حیدر

مردیم از این فراق و دوری
مولای طلایه دار حیدر

در شهر نجف بُکش تو ما را
نه گوشه ی این دیار حیدر

ما از تو به جز تو را نخواهیم
شهزاده ی شهسوار حیدر

از هجر تو ما خراب هستیم
در پای تو پا رکاب هستیم

جان دو جهان جهان فدایت
ماهی و ستاره بچه هایت

بگذار کمی بها بگیریم
ما را نتکانی از عبایت

در صبح نمیرویم هرگز
یک شب نزنیم اگر صدایت

سلطان زمین و آسمانها
ماتیم همه ز ماجرایت

ما را به شما حواله دادند
تا اینکه شویم خاک پایت

گفتی که مرا خدا نخوانید
جانم به نصیحت بجایت

اما چه کنم نمیتوانم
ای شاه نگویمت خدایت

زهرای بتول مرحمت کرد
اینکه شده ام غزل سرایت

بستم دل پاره پاره ام را
پایین ضریح با صفایت

افتاده گره به کار و بارم
قربان ید گره گشایت

غیر از تو و حلقه های زلفت
با هیچ کسی ندارم الفت

از عالم و آدمی سری تو
از هر چه که هست بهتری تو

آنها که تو را عمیق دیدند
گفتند رسول دیگری تو

بر دوش نبی قدم نهادی
معلوم شود که حیدری تو

باید که دم از دمت بگیرد
وقتی که دم پیمبری تو

در شأن و مقام تو همین بس
هم کفو بتول اطهری تو

بر ما بده تا دوا بسازیم
این گرد و غبار پادری تو

صد بار نوشتم و نوشتند
رب الحسنین محشری تو

هم فاطمه ای و هم محمد
هم ساقی و هم که ساغری تو

از ما نکنی دریغ مولا
شیرینی حِس نوکری تو

انگیزه ی خلقت عوالم
ما را به حرم نمیبری تو!؟

دنبال توایم تا قیامت
ارباب همه سرت سلامت

ابراهیم لآلی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا