شعر ولادت اهل بيت (ع)شعر ولادت حضرت زهرا (س)

بهجت

قلم مطهر و صفحه مطهر و تحریر
به آب و تاب کنم وصف آیه ی تطهیر

تو کیستی که همه قاصرند از درکت
چگونه می شود آخر تورا کنم تفسیر

مقابل قدمت جبرییل زانو زد
ز بس جلالیت ذات توست عالم گیر

به پیشگاه شما از خدا پیام رسید
سلام حضرت کوثر… سلام خیر کثیر

قسم به لوح و قلم گر اراده فرمایید
به باب میل شما می خورد رقم تقدیر

میان خانه نشستید و ذکر می گویید
تمام ارض و سماوات غرق این تکبیر

تمام خلق تو را در نقاب و دیده و بس
فقط خدا رخ تو بی حجاب دیده و بس

زمانه ظرف ندارد که تو ظهور کنی
کجا به کوتهَی فکر ما خطور کنی

اگر قنوت بگیری میان سجاده
تمام شهر به یک غمزه غرق نور کنی

کلیم خانه ی حیدر! به یک دعای سحر
سرای کوچک خانه شبیه طور کنی

تو بهجت دل مولایی و به یک لبخند
وجود خسته ی او را پر از سرور کنی

فضای کوچه پر از عطر سیب می گردد
ز هر دیار اگر لحظه ایی عبور کنی

تو روح عاطفه ایی… گرچه من گنه کارم
مرا مباد ز خود لحظه ای تو دور کنی

غبار راهم و تو سایه ی سرم هستی
چه غم به روز قیامت تو مادرم هستی

دگر زمان سرور پیامبر آمد
که گاه زخم زبان قریش سر آمد

تو همزبان خدیجه شدی میان رحم
که غم مخور شب تنهایی ات سحر آمد

برزگ بانوی کعبه چقدر تنها بود…
ز دیده های پر از مهر او گوهر آمد

شمیم سیب بهشت از حجاز می آید
نگار ماست غریبانه از سفر آمد

خدا برای علی خلق کرده است تو را
برای شیر خدا بهترین سپر آمد

تمام فخر علی شوهری فاطمه است
خبر دهید به حیدر که همسفر آمد

به روی شانه ی تو بیرق علی برپاست
علی که فاطمه دارد همیشه پابرجاست

خدا به وسعت عرشش تو را معظم کرد
کنیز خویش صدا کرده و مکرم کرد

صدای هر تپش قلب توست ذکر علی
به این صدا همه ی ذکر ها منظم کرد

میان عرصه ی محشر شفاعت همه را
به گوشه ایی ز نخ چادر تو محکم کرد

سپس گشود مسیر ورود جنت را
گروه فاطمیون بر همه مقدم کرد

چکیده ی جلوات تو و علی روزی
حسین گشت و به پا بیرق محرم کرد

برای اینکه بماند همیشه جلوه ی تو
میان قامت زینب . تو را مجسم کرد

به هرم آتش دوزخ بسوزد آن دستی
که بین کوچه به یک ضربه قامتت خم کرد

میان آن در و دیوار . خونِ تازه نشست
بلند مرتبه بودی و حرمت تو شکست
 
ز

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا