شعر شهادت حضرت ام البنين (س)

خبر …

رسیده قافله و چشم های تر دارد

برای ام بنین کاروان … خبر دارد

خدا کند که مراعات سن او بشود

که نقل حادثه بر قلب اوضرر دارد

نخواست او که بپرسد جه شد ابالفضلش !!؟

سوال بود برایش …حسین سر دارد ؟

براش گفت چه شد ؟ماجرا چه بود ؟ آنکه-

به روی آینه اش گرد از سفر دارد

تمام واقعه این بود : بین نخلستان

جماعتی سر حمله به یک نفر دارد-

تمام قامت او را به باد می دهد و

بدون آنکه از آن دست , دست بردارد

شهید می شود عباس نه !…حسین دمی-

که جان سپردن عباس را نظر دارد

گذشت واقعه اما تصورش باقیست

هنوز مرد خدا دست بر کمر دارد-

زسمت علقمه سمت خیام می آید

چرا که پیکر عباس درد سر دارد …

هنوز رفتن عباس و خیمه ها باقیست

به روی گونه ی طفلیست شام فردا …ردّ –

ز ضربه های عجیب و غریب بی رحمی

که قصد بی ادبی با سر قمر دارد

شنید , ام بنین , گفت : نام من این نیست

چرا که ” ام بنین” …لا اقل پسر دارد

مجتبی کرمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

  1. سلام شعر با کمی تغییر در سایت شما آورده شده
    شعر در وبلاگ آقای کرمی در برخی واژه ها متفاوت است


    پاسخ حدث اشك :

    سلام و عرض ادب هادي جان

    بله حق با شماست . دليل اين امر اين هست كه ما در ابتداي قرار گرفتن شعر در وبلاگ آقاي كرمي آن را كپي كرده و در حديث اشك قرار داديم و خود آقاي كرمي بعد شعر رو ويرايش كردند و واژه ها و برخي ابيات رو تغيير دادند و اين امر هم طبيعي هست و ممنونم از شما كه خبر داديد .
    ويرايش جديد شعر در وبلاگ قرار گرفت .

    ارادتمند – مرتضي

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا