شعر ولادت حضرت علی اكبر (ع)

عشق

عشق در سينه ى كبوترهاست
عاشقى از نگاهشان پيداست
عشق پرواز شاپرك ها و
بركه ى آب و ساحل و درياست


عشق باد است و پرچم سرخى
كه به روى گنبدى زيباست
عشق در مرام ما يك حرف:
حرم شخص سيدالشهداست-
اهل عشقيم و عشق آباديم
پائين پاى عشق جان داديم-
اى معمم شده به دست على
عالمى مست تو،تو مست على
اولين حيدر از تبار حسين
همه ى هست توست هست على
پشت سر داشتى دعاى حسين
همرهت هم كه بود دست على
وسط معركه همه گفتند
خوش بنازيم ناز شصت على

اى تو شاگرد مكتب عباس
بر جبينت رد لب عباس

طرح ابروى تو معما شد
يوسف عاشق شد و زليخا شد
خوش بحالت كه بر جمال حسين
اولين بار چشم تو وا شد
تا نگاه تو بر حسين افتاد
چشم هايش شبيه دريا شد
فطرس آورد اين خبر را كه
گل بريزيد..حسين بابا شد
كعبه اينبار در طواف آمد
حضرت عين و شين و قاف آمد

نذر تو جان ما جوان حسين
كه به جان تو بسته جان حسين
پادشاه زمينى ارباب
همچنان ماه آسمان حسين
نام تو بر لبش چنان قند است
عشق تو هست آب و نان حسين
كربلا گر دو آستان دارد
تو جدايى در آستان حسين

پاى جام تو باده اى داريم
وه چه ارباب زاده اى داريم

هيبت مرتضى جلال تو بود
جلوه ى مصطفى جمال تو بود
جاى تو بر زمين نه در عرش است
در حقيقت زمين وبال تو بود
حرف از عشق تا كه مى آمد
همه جا در مثل مثال تو بود
جانشينِ به حقِ ثارالله
اين جهان كوزه ى سفال تو بود
 
مى نابى و عالمى مستت
زده ارباب بوسه بر دستت
 
از تو گفتيم و از فضائل تو
از كمالات و از خصائل تو
و خدا خود قرار داده على
از گل بوتراب در گل تو
چند بيتى روضه مى خوانم
در رثاى تو و مسائل تو
از كجاى حكايتت گويم؟
ماجراييست در مقاتل تو
 
تا على اكبر ارباً اربا شد
از غمش قامت پدر تا شد

آرمان صائمى

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا