شعر مدح امام حسين (ع)

مرا ببخش

مرا ببخش

گدای سفره ی مردم‌ شدم غلط کردم
جدا شدم زدرت!گم شدم غلط گردم

مرا صدا زدی و رد شدم نفهمیدم
تو خوب بودی و من بد شدم نفهمیدم

به آن زبان که تو دادی چه ها نکردم‌ من
مرا ببخش شما را صدا نکردم من

رفیق بودی و من نارفیق! شرمنده
شکسته ام دلتان را!رفیق!شرمنده

بیا و دیده خود را ز من ندید بگیر
مرا گناه زده!تو نزن ندید بگیر

مرا ببخش تو حالا بخاطر زینب
بغل بگیر گدارا بخاطر زینب

دوباره یک شب جمعه! دوباره آه حسین!
رسیده ست به ری بوی قتلگاه! حسین!

دوباره فاطمه دارد بنی میخواند
گرفته زمزمه دارد بنی میخواند

بنی!موی سرت را که چنگ زد مادر؟
به صورت تو عزیزم که سنگ زد مادر؟

لباس دوخته بودم کجاست پیرهنت؟!
گرفت‌پهلوی من وقت دست و پا زدنت!

هرآنچه نیزه که آمد درآمد از پشتت
عقیق رفته که رفته!کجاست‌ انگشتت؟؟

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا