اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر مناجات با خدا

يا غفار الذنوب

دلبر دلش گرفته دلدار گريه كرده
عاشق هميشه وقت ديدار گريه كرده

به آشتى بنده ، مشتاق تر خدا بود
از توبه گنهكار ، غفار گريه كرده

درد مريض را جز درد آشنا نفهميد
گاهى طبيب هم با بيمار گريه كرده

شرمنده از گناهان دانى مثال ما چيست؟
خانه خراب زيرِ آوار گريه كرده

شب زنده دارها را طورى دگر خريدند
طوبى برآنكه تا صبح بيدار گريه كرده

يك شهر را دعاى يك مست زنده كرده
مستى كه در مناجات هشيار گريه كرده

در كسوت گدايى حرفى بلد نبوديم
سائل هميشه جاىِ اصرار گريه كرده

با گريه طفل هرچه كه خواسته گرفته
حاجت گرفته كودك ، هربار گريه كرده

مارا فقط دعاى زهرا نجات داده
مادر براى طفلش بسيار گريه كرده

بر حال مادر ما در بين آتش و خون
ديوار دم گرفته ، مسمار گريه كرده

كفاره گناهِ مارا حسين داده
ارباب بين گودال خونبار گريه كرده

يك ياحسين گفته وا كرده روزه اش را
آن تشنه كه زمانِ افطار گريه كرده

آب فرات آخر تا خيمه ها نيامد
با مشك از خجالت صدبار گريه كرده

كف مى زدند لشكر ، قلب رباب مى سوخت
او بينِ خنده هاى اغيار گريه كرده

زير عبا چه چيزى پنهان نموده ارباب
سرخ است چشمهايش انگار گريه كرده

گهواره بعد اصغر ، در دست ابن سعد است
گهواره در حراجِ بازار گريه كرده

محمد جواد پرچمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا