شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

پنجره فولاد رضا

پنجره فولاد رضا

حرف ها گفتیم با پنجره فولاد رضا
بغض ها ترکیده در صحن گوهرشاد رضا

نیمه شبها تا سحر خیره به گنبد بوده ام
پر گناه و خیره سر خیره به گنبد بوده ام

بی خیال از کل غم ها عاری از محنت شدم
تا که از باب الجوادت وارد صحنت شدم

آمدم تا که مرا از درد درمانم کنی
یا مرا آهو کنی صید بیابانم کنی

آمدم با خود تلنبار گناه آورده ام
دست خالی نیستم , بار گنار آورده ام

آمدم از من بگیری , باز بر عکس همه م
خالی از بار گناهم که غرق ماتم ام

باز هم با روسپیدی از حریمت میروم
باز هم دلخوش به دستان کریمت میروم

از خوشی های جهان غم را از آقا خواستم
رزق شبهای محرم را از آقا خواستم

امیر فرخنده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا