شعر شهادت حضرت عباس (ع)

تا علمدار تو باشی

تا علمدار تو باشی حَرمم آرام است
دشمن دین و تولّایِ علی ناکام است

تو که باشی به لبِ کودک من لبخند است
فتنه ها باتو زمین خورده و نافرجام است

چشم اُمّید رباب است به فردایی که…
مشک تو خاتمه یِ این عطشِ اَیّام است

شیر در خیمه یِ ما باشد اگر حتّی گرگ…
ترس از جانِ خودش دارد و حتماً رام است

بی تو اوضاعِ حرم سخت به هم می ریزد
وا شود در حَرمم پایِ همه … حتّی مَست

چنگها می کَند از گوش گلم آویزه
معجر کرب وبلا روزیِ اهل شام است

قسمت پهلوی دردانه لگد خواهد شد
سرِ بر نی هدف طعنه یِ سنگ بام است

بی توراه حرم اُفتد سرِ بازار… چرا!؟
حرف ناموس وکنیز است وبه دستی جام است

آخر و عاقبت قافله بی تو داغ است
ندبه در روضه یِ تو مَرهم این آلام است

 حسین ایمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا