شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

دست خالی آمدم

دست خالی آمدم

من دست خالی آمدم ، دست من و دامان تو
سر تا به پا درد و غمم ، درد من و درمان تو

تو هر چه خوبی من بدم ، بیهوده بر هر در زدم
آخر به این در آمدم ، باشم کنار خوان تو

من از همه در رانده‌ام ، من رانده ی وامانده‌ام
یا خوانده یا ناخوانده ‌ام ، اکنون منم مهمان تو

پای من از ره خسته شد ، بال و پرم بشکسته شد
هر در به رویم بسته شد ، جز درگه احسان تو

گفتم منم در می ‌زنم ، گفتی به تو سر می ‌زنم
من هم مکرر می‌ زنم ، کو عهد و کو پیمان تو ؟

سوی تو رو آورده ‌ام ، ای خم سبو آورده ‌ام
من آبرو آورده ‌ام ، کو لطف بی ‌پایان تو ؟

حال من گوشه ‌نشین ، با گوشه ی چشمی ببین
جز سایه ی پرمهرتان ، جایی ندارم جان تو

من خدمتی ننموده ‌ام ، دانم بسی آلوده‌ ام
اما به عمری بوده ‌ام ، چون خار در بستان تو

حاج علی انسانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا