اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)شعر ولادت امام رضا (ع)

سائل نواز

ازبس محبت را به ما تکرار کردی
دل کندن از این عشق را دشوار کردی
هربار پشت پنجره فولاد رفتیم
مارا شفا دادی ولی بیمار کردی
سائل نوازی سیره ی اولاد زهراست
با خوب وبد با روی خوش رفتار کردی
ما سیر از صحن و سرایت دل نکندیم
ما را همیشه تشنه ی دیدار کردی
گرچه‌ ندانستیم قدر ت را ولی تو
این رفت و آمد را ادامه دار کردی
نعمت، زیارت بود ، ممنونیم ما را
از اشتیاق مشهدت سرشار کردی

تا به ابد بر عهدخود ما پایبندیم
از آستان مهربانی دل نکندیم

شأنت مشخص می شود از خاندانت
معراج پیدا می شود در آسمانت
ما‌ را مقرب می کند لحظه به لحظه
أن ساعتی که بگذرد با زائرانت
در دور تا دور حرم سائل نشسته
از بس محبت ریخته در آستانت
زائر کجا می رفت غیر از مشهدتو
وقتی پناهی نیست غیر از آشیانت
گرچه کبوتر نیستیم اما رسیده
روزی ما با دستهای مهربانت
از اشک سرخ ، از شرم زرد، انگار اینجا
در چهره ها‌ تاثیر کرده زعفرانت

ما با تو فهمیدیم عشق زندگی را
از چشمهای ما بخوان شرمندگی را

اینجا غبار صحن، حکم توتیا داشت
ایوان‌ طلایش ماه بود و روشنا داشت
درد و دوای ما محبت بود ، آری
از اول اینجا درد هم حکم شفا داشت
آنچه‌ که رویای تمام خوبها بود
ساده ترین خدمتگزار این سرا داشت
اینجا فقیران نیز ثروتمند بودند
هرکس که برمی گشت با خود کیمیا داشت
کافیست که از خاطرات خود بپرسی
اقرار خواهد کرد که مشهد صفا داشت
دل کندن آسان نیست بر زوار ، وقتی
سگ پوزه می مالید برخاکش، وفا داشت

ما بین دریای کرم غرق خداییم
دلبسته ی سلطان علی موسی الرضاییم

لبریز عشق و باورم در مشهد تو
ازخانه ام راحت ترم در مشهد تو
مثل کبوترهای جلد آسمانت
قدری به دنبال پرم در مشهد تو
خسته ، شکسته ، آمدم پابوسی تو
اما به لطفت بهترم در مشهد تو
گرچه امام مهربانی تو، اگرچه
من مایه ی دردسرم‌ در مشهد تو
می خواستم که آبرویم نریزی
حاضر شدم با مادرم در مشهد تو
بیرون مکن، کاری به کار تو ندارم
خدمتگزارم ، نوکرم ، در مشهد تو
از اولین روز زیارت ، یاد اشک و
سختی روز آخرم در مشهد تو

در صحن عشقت همنوای اشکهاییم
در مشهدیم اما به فکر کرببلاییم

چشمان تو کاری به جز رحمت ندارد
سائل زمان خواستن لکنت ندارد
مشهد کرم خانه ست ، غیر از جانب تو
از هر کجا روزی رسد برکت ندارد
ما را کبوتر فرض کن با تو بمانیم
کفتر که شد جلد حرم قیمت ندارد
چیزی بگو دق کردم از تنهایی اینجا
این چشم گریان جز تو هم صحبت ندارد
از پنجره فولاد تو آموختم که
سلطان اگر خیری دهد منت ندارد
فکری به حال گریه ی جامانده ها کن
کرببلا دادن به ما زحمت ندارد

ای مهربان تر از پدر مادر برایم
دل تنگ اشک روضه های کربلایم

ناصر دودانگه

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا