شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

تنهاست هنوز

هرکه در طایفه منتظران جا دارد
چشم امّید به بیداری فردا دارد

همه ی عمر دم از یاری مولا زده ایم
گرچه گفتیم, ولی وقت عمل جا زده ایم

ما نفهمیده در این غائله سربار شدیم
عاشقی دردسری بود, گرفتار شدیم

غیر هر جمعه که ما لحظه شماری کردیم
تا به پایان برسد فاصله, کاری کردیم؟

ما نشستیم و فقط درد سرودیم از تو
غزل ساده ی “برگرد” سرودیم از تو

با حساب دل خود هرچه شمردیم نشد
بی ریا هیچ دعایی به تو تقدیم نشد

انتظار فرج و دیده تر کافی نیست!
ندبه و عهد به هنگام سحر کافی نیست!

آی مردم پسر فاطمه تنهاست هنوز
قرنها رفته و او منتظر ماست هنوز

یازده قرن گذشته است و زمستان باقی است
یوسفی رفته و تنها غم هجران باقی است

گرچه گاهی دل او را به گنه لرزاندیم
عهد خواندیم و بر آن عهد مصمم ماندیم

شک نداریم که این معرکه رد خواهد شد
شاید این جمعه همان جمعه که می آید شد… .

نفیسه سادات موسوی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا