شعر شهادت حضرت زهرا (س)

غم بسیار دارم

اَلا ای چاه غم بسیار دارم
دلی خون از فراق یار دارم
ندارم شکوه از نامرد مردم
ولیکن از در و دیوار دارم

الا ای چاه بی یار و حبیبم
پر از دردم سفر کرده طبیبم
پس از زهرا همه آوایم این است
غریبم وا غریبم وا غریبم

الا ای چاه یاسم را بریدند
گل و گلخانه را آتش کشیدند
نه تنها سینهء زهرا که آنروز
تمام تار و پودم را دریدند

الا ای چاه جان دیگر ندارم
صفای سایهء کوثر ندارم
خمیدم در غم زهرا ، دعا کن
سر از این خاک ماتم بر ندارم

الا ای چاه جانم پر شرر شد
به جانم هر چه شد از میخ در شد
خودم دیدم که بعد از زخم سینه
چگونه جسم یارم مختصر شد

الا ای چاه بنگر شور و شینم
غم زهرا و درد زینبینم
همه دارند خلعت بهر رفتن
چرا شد بوریا سهم حسینم

داریوش جعفری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا