وقتی خدا دو لوح و قلم را درست کرد
نوری میان عرش معلی درست کرد
با نور فاطمه به جهان جان دمید و بعد
مارا گدای “اُم اَبیها” درست کرد
شعر مدح و مناجات حضرت زهرا (س)
آدم که عاشق میشود فکر خطر نیست
در عاشقی اصلاً ضرر مد نظر نیست
“دربدری دارد به دنبال خودش عشق”
عاشق نبوده آنکسی که دربدر نیست
آدم که عاشق میشود فکر خطر نیست
در عاشقی اصلاً ضرر مد نظر نیست
“دربدری دارد به دنبال خودش عشق”
عاشق نبوده آنکسی که دربدر نیست
مثل تورا چرخ روزگار ندارد
چرخ زمین بی شما مدار ندارد
قدر تو مجهول مانده علتش این است
لیله قدر شما نهار ندارد
اشک مناجات سحر را میخرد زهرا
گریه کن خونین جگر را میخرد زهرا
وقتی شریکت شمع باشد سود خواهی برد
پروانه بی بال و پر را میخرد زهرا
ای ذکر مناجات شب و خلوت حیدر
ای شیر ِ زنان ، بانوی با هیبت حیدر
جز حیدر کرار ، که قدر تو شناسد ؟
غیر از تو که داند به جهان قیمت حیدر
تا كه تسليميم ، تسليـمِ رضاي فاطمه
راضي از اعمال ما باشـد خُداي فاطمه
شاه بانوي دوعالم اوست از اين رو خُدا
آفريده شـاه مـردان را براي فاطمه
خوش آن سری که رود زیر منت زهرا
بد آن دلی که نشد جای حضرت زهرا
برای اینکه بهشتی شود کسی کافیست
به قدر یک سر سوزن محبت زهرا
خانه ی فاطمه امروز تماشا دارد
تحفه ای از طرف عالم بالا دارد
سجده ی شکر علی دارد و این…جا دارد
پس از این خون خدا زینب کبرا دارد
وصفِ آن کَس که نگُنجد به دهان فاطمه است
مدحِ آن زن که خُدا کرده بیان فاطمه است
روزِ مَحشر که خَلائِق همه حِیران هستند
آنکه بَر ماست فقط دل نگران فاطمه است
گل که شد مقصود،حتی خار حاجت می دهد
خار با تو می شود گلزارحاجت می دهد
زینب و زهرا بماند فضه هم جای خودش
توی این خانه در و دیوار حاجت می دهد
همه خوبانِ جهان عبد و غلامت زهرا
همه عالم شده دلبسته به دامت زهرا
هرکه دارد به جهان رتبه ای و منزلتی
میخورَد غبطه بر آن اوجِ مقامت زهرا