همسنگر نبی مددی

یار و همسنگر نبی مددی
بهترین همسر نبی مددی

دل احمد به خنده ات شاد است
با تو باغ رسول آباد است

أین الحسینیون

فطرس بیاورید کرامت شروع شد
باران گرفت، لطف و عنایت شروع شد

دنبال نوکرند برایش پیمبران
أین الحسینیون ولایت شروع شد

ام ابیها

استجابت زیر دستِ دستهای فاطمست
بهترین کرسی عرش الله جای فاطمست
«لافتی الا علی» حمد و ثنای فاطمست
چونکه حیدر هم خودش اهل کسای فاطمست

یا بنت الحیدر

بطن یاسین و مومنون امد
قلب قران به تاب و تب افتاد
رب الارباب را در او دیدند
پرده از جلوه های رب افتاد

غریب و زار عاشقم

تو آمدی بهار شد , من از بهار عاشقم
دلم چه بی قرار شد , چه بی قرار عاشقم

مرا به دار هم کشی , دست ز تو نمیکشم
به خنده ام نگاه کن , به روی دار عاشقم

عجل وفاتی

با گریه شب هامو سحر میکنم
با غصه هام یه جوری سر میکنم
برو بخواب اگه حالم بد بشه
فضه و اسما رو خبر میکنم

یا زینب

سائلان در پی عنایاتند
در به در، در هوای میقاتند

شیوهء نوکری بلد بودند
آن گدایان که باب حاجاتند

یا امام رضا(ع)

خورشید اگر در سایه ات پنهان نمیشد
شمع ضعیفی میشد و تابان نمیشد
از آسیاب طوس اگر احسان نمیشد
گندم برای سفره‌ی ما نان نمیشد

ای یاورم

ای یاورم شکسته شدی نیست باورم
باید برای پای تو مرهم بیاورم

با اینکه سوختم دو سه جا بین خیمه ها
داغی شبیه زخم تو آتش نزد مرا

اذن دخول

وقتی که استعاره قلم را فرا گرفت
جای حسن نوشت غریب و عزا گرفت
اشکی لطیف گونه او را که بوسه زد
با بغض و گریه دست به سوی خدا گرفت

ابوفاضل

به نام نامي شاه جهان ابوفاضل
به نام ماه زمین و زمان ابوفاضل
به نام اسوه نام اوران ابوفاضل
به غيرت و شرف عشقمان ابوفاضل

خرمن غصه ها شرار گرفت

سوز را حملهء بهار گرفت

سینهء سبزه ها قرار گرفت

بلبل از پای غنچه خوار گرفت

دکمه بازگشت به بالا