سپاس و حمد خدا را که ناز و نعمت داد
به نسلهای بشر ذات پاکِ فطرت داد
زبان برای تشکر، دهان برای بیان
نفس برای حیات و بدن به قدرت داد
سپاس و حمد خدا را که ناز و نعمت داد
به نسلهای بشر ذات پاکِ فطرت داد
زبان برای تشکر، دهان برای بیان
نفس برای حیات و بدن به قدرت داد
تا کتاب آفرینش باز شد
عاشقی بال و پر پرواز شد
تا که قدری اب و خاک آدم شود
بادم هو یا علی اعجاز شد
تو به ما نور را نشان دادی!
ایها العشق! ایها الهادی!
ای دلیلِ طراوتِ چشمه!
روشنابخشِ هرچه آبادی!
نوبت عشق است و کاروبار حرام است
هرچه بجز گفتن از نگار حرام است
جبر تو گر هست اختیار حرام است
محضر خورشید سایه سار حرام است
ای روشنیِ هر راه؛ یاهادی الائمه(ع)
معشوق ناب و دلخواه؛ یاهادی الائمه(ع)
در آسمان و در عرش پیچیده ذکر خیرت
خورشید گفته با ماه؛ یاهادی الائمه(ع)
ای نگاهت در مسیر کهکشان ها ماندگار
وسعتِ دستان تو بر سایه بان ها ماندگار
میشود ثابت به من در هر فرازِ «جامعه»
نام تو بین همه خطّ امان ها ماندگار
ای آنکه هستی ام شده ای از قدیم ها
ای عاشقِ تو حضرتِ عبدالعظیم ها
با گَرد و خاکِ صحنِ تو ادغام شد گِلَم
ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم
در دلِوحی سخن از تب و تاب است هنوز
قابقوسین به چشمان تو قاب است هنوز
وصفِ قدوسهمان آیۀ وحیٌ یوحی است
لطفروح القُدس آئینۀ ناب است هنوز
احسان خانواده تان از قدیم بود
آن قدر روی بام شما یاکریم بود
راه تو را نیاز به خدمت گذار نیست
پرده نگاه دار سرایت نسیم بود