داماد کربلا

زخم فراوان

جسم تو چون سر زلف تو پریشان شده است
چون ستاره به تنت زخم فراوان شده است

سنگها بوسه گرفتند و دهانت بستند
زیر این غنچه خون آه تو پنهان شده است

ابن الکریم

السلام ای قاسم داماد یا ابن الکریم
مرد میدان , شاخه شمشاد یا ابن الکریم
همچو عباس و علی اکبر , حسین و مجتبی
پهلوان بودی تو مادر زاد یا ابن الکریم

حسن تکبیر گفت

گر مهیا میشوند امروز حیدر زاده ها
دم به دم جان میدهند از ترس خیبر زاده ها
ابتران ماتند از رزم پیمبر زاده ها
عالمی دارند عمو ها با برادر زاده ها

پهلو شکسته

 

افـتاده ام از پا عموجانم می آید
با روضـه یِ زهرا عموجانم می آید

پهلو شکسته…پَر شکسته…سَر شکسته
انـگار بابا…. با عموجانم می آید

همین که کردی ادا رسم دست بوسی را

همین که کردی ادا رسم دست بوسی را
شبیر داد به دستت عصای موسی را

به روی اسب نشستی شبیه بابایت
ندیده چشم فرشته چنین جلوسی را

گلاب ناب

این اسبها از این بدنم  پا نمی کشند

جانم درآمد از کفنم پا نمی کشند 

تا که گلاب ناب مرا در نیاورند

از غنچه های یاسمنم پا نمی کشند 

نهال اهل حرم

نهال اهل حرم طعمه تبر شده است
تنت چقدر سزاوار بال و پر شده است

گل رشید حسن

چه روی ناز و قشنگی چه موی زیبایی
تمام حاصل من گشته ایی تماشایی

پاره شده …

نیزه خوردی و تمامی تنت پاره شده
صبرکن,تابرسم من,بدنت پاره شده

عجب درد سری

من برایت پدرم پس تو برایم پسری
چه مبارک پسری و چه مبارک پدری

زره اندازه نشد

زره اندازه نشد پس کفنش را دادند

کم ترین سهمیه از سهم تنش را دادند

قاسم انگار در آن حظه”اناالهو”شده بود

سر این “او”شدنش بود “من”ش را دادند

هم قد سقا

از حسن هر کس که در دل ذره ای هم کینه داشت

نیزه ای پرتاب کرد و زخم بر جسمم گذاشت

تیر باران شد پدر من سنگ باران ای عمو

وای از سنگینی نعل سواران ای عمو

دکمه بازگشت به بالا