شعر ولادت امام رضا (ع)

شعر میلاد امام رضا (ع)

به دست لطف تو روزی کم فراوان است
که درحریم تو ((دارالکرم)) فراوان است

زبان گریه ی بی اختیار می گوید :
((و یسمعون کلامی)) که غم فراوان است

شعر ولادت امام رضا (ع)

دست هایش پُر از تمنّا بود
چشم هایش , شبیهِ دریا بود

دست در دستِ مادرش میرفت
به همان جا که اوجِ معنا بود

شعر ولادت امام رضا(ع)

مژده آمد بهار نزدیک است
روز دیداریار نزدیک است

اول روزگارخوش نزدیک
آخر انــتظار نزدیک است

شعر ولادت امام رضا(ع)

ضامن آهو پناهم میدهی
باز هم آیا تو راهم میدهی

من گدایی از گدایان توأم
ریزه خوار سفره ی خوان توأم

بحر طویل ولادت امام رضا(ع)

گِرِه ای سخت زد و بُغچه ی خود را برداشت
دلش اینبار هوایِ حرمی دیگر داشت
روستاییی فقیریست ولی باوَر داشت
شوقِ دیدار غریبالغُرَبا بر سر داشت

شعر ولادت امام رضا (ع)

امشب که خدا با تو نمایان شده آقا
انگار دلم تازه مسلمان شده آقا
از یاد بَرَد نامِ بهشتِ اَبَدی را
هرکس که دِلَش اهلِ خراسان شده آقا

شعر دهه کرامت

در این حریم ذکرم , یارب و یا کریم است
دستم اگرچه خالیست, خرجیم با کریم است

کم میشود مگر از این سفره هر چه بردند؟
وقتی طرف حساب شاه و گدا, کریم است

درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم

درد بی درمان به مادادند و درمان ساختیم
اتش نمرود دادند و گلستان ساختیم
فقر ما محدودیت زایی نکردو خیر شد
با گلیم کهنه قالی سلیمان ساختیم

به سر هوای نجف سینه ام خراسانی

به سر هوای نجف سینه ام خراسانی
شبیه شوق همان پیر مرد سلمانی
بیا بکن دل من را از این پریشانی
رواست کوچه ی دل را کنم چراغانی
تمام درد و دلم را خودت که میدانی

از کریمان سنگ میخواهیم ما , زر میرسد

از کریمان سنگ میخواهیم ما , زر میرسد
در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد

لطف و احسان کریمان را شمردن مشکل است
وقت احسان پشت آن احسان دیگر میرسد

دست و پایم رو به ایوانت فقط گم میشود

دست و پایم رو به ایوانت فقط گم میشود
بیشتر وقت تو صرفِ دردِ مردم میشود
تا که کوری در حرم از تو شفایش را گرفت
حق بده در صحنت اینگونه تلاطم میشود…

قران درون نام مولا شد خلاصه

قران درون نام مولا شد خلاصه

افتاده ای با ذکرتو پا شد خلاصه

بی چیز در کوی تو دارا شد خلاصه

نامم میان نوکران جا شد خلاصه

 

دکمه بازگشت به بالا