شعر ولادت امام رضا (ع)

هوای دولتِ مشرق

 هوای دولتِ مشرق سفیرِ باران شد

و چترهای دلِ ما سریرِ باران شد

کویرِ سر به هوایِ به آسمان محتاج

دچار مرحمت سر به زیر باران شد

گداهای آهوان

از لطف التماس ِ صداهایِ آهوان

بی گریه هم گرفت دعاهایِ آهوان

آهو زیاد محضر معشوق میرود

پس وصلمان کنید به پاهایِ آهوان

دسته گل محمدی

 

گویید بر خلق جهان عالم سرا پا نازشد

در رتبه و قدر و شرف از هر جهت ممتاز شد

شد ماه شعبان جلوه گر درهای ر حمت باز شد

وز رحمت حق بهر ما افشا هزاران راز شد

نذر حضرت خورشید

یا رضا گویم و ازگفته خود دلشادم

بنده اویم و از هر چه که غیر آزادم 

مستم ازجام لب لعل شراب انگیزش

بنهاده غمی اندر دل وکرد آبادم 

شاه خشرو

تو را با نام آهو می شناسند

رضای حضرت هو می شناسند

تمام رعیت ملک عظیمت

به نام شاه خوشرو می شناسند

دکمه بازگشت به بالا