شعر مدح و مناجات امام رضا (ع)

سرگیجه

شاعر شدم برای تو یا ثامن الحجج

دارم به سر هوای تو یا ثامن الحجج

هستم فقط گدای تو یا ثامن الحجج

دست من وعطای تو یا ثامن الحجج

آقا فدای تو  پدرم مادرم خودم

آقا فدای تو پسرم همسرم خودم

آقا دلیل شعر و غزلواره ها شما…

شور میان این همه ۴پاره ها شما…

تنها انیس و مونس بیچاره ها شما…

تنها امید بخشش بدکاره ها شما…

بی سود و منفعت همه جا ورشکسته من 

آن که به شوق دیدنت این جانشسته من

جانم تصدق سرتان دست من بگیر

بودم همیشه نوکرتان دست من بگیر

آقا قسم به خواهرتان دست من بگیر

مولابه حق مادرتان دست من بگیر

“دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت “

با اینکه ای رئوف خدا نوکری بدم

اما مجاورت شده ام اهل مشهدم

با روسیاهی ام به حریم تو رو زدم

آقا تورا به جان جوادت مکن ردم

از من دو ماه سینه زنی را قبول کن

آقا تو را به ام ابیها قبول کن

من آخر صفر همه ساله خدایی ام

من با نگاه لطف شما مجتبایی ام

شکی ندارم از کرمت کربلایی ام

مابین روضه های شما نینوایی ام

بال و پرم بده و مرا تا خدا ببر

منت سرم نهاده مرا کربلا ببر

آقا اجازه می دهی از خادمان شوم

یا لاقل میان حرم پاسبان شوم

چیزی نمانده از غمتان چون خزان شوم

میخواهم از برای شما روضه خوان شوم

حالم گرفته از غم تو گریه می کنم

دارم به حال دَرهم تو گریه می کنم

آقا نوشته مقتل تان خورده ای زمین

در راه خانه جان جهان خورده ای زمین

پنجاه بار امام زمان خورده ای زمین

خیلی شبیه مادرمان خورده ای زمین

سرگیجه داشتی وسرت درد میگرفت

ای ناتوان ترین کمرت درد می گرفت

آقا نوشته مقتل تان دست و پا زدی

تا دست و پا زدی پسرت را صدا زدی

آتش به قلب حضرت خیرالنسا زدی

با گریه گریه ناله ی وا کربلا زدی

از ره رسیدجواد وسرت را بغل گرفت

اذن ورود حضرت پیک اجل گرفت 

آقا خودت بیا و بگو کربلا چه شد …

فرجام کار زاده خیرالنسا چه شد…

روز ده محرم خون خدا چه شد …

ریحانه ی رسول خدا – مصطفی – چه شد

یابن شب جا غرق شور و شین

ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین (ع)

یابن الشبیب قامت او دال کرده اند

جد مرا راهی گودال کرده اند

حتی تنش لگد زده پامال کرده اند

با سم مرکبی بدنش چال کرده اند

یابن الشبیب جد مرا سر بریده اند

با نعل تازه بر تن پاکش دویده اند

یابن شبیب عمه ی ما بود و اشک و آه

یابن الشبیب عمه ی مابود و خیمه گاه

یابن الشبیب عمه ی ما بود و قتلگاه

یابن الشبیب عمه ی ما بود وصد نگاه

تا قبل از این عمه ی ما هم حجای داشت

هم روسری و چادر و هم یک نقاب داشت


شاعر: علیرضا خاکساری

نمایش بیشتر

‫4 دیدگاه ها

  1. سلام .اقام علي يارتون . اگه ميشه شعر تركي هم بزاريد ممنوند

    پاسخ :
    سلام و عرض ادب
    حقيقتا مسلط به زبان تركي نيستيم و متوجه محتوي نميشيم وگرنه نوكري ميكرديم …

  2. تک ستاره ی قلب من
    مهربان آفریدگار من
    دوستت دارم.

    تو هستی که در اعماق وجودم به زیبائی می درخشی.
    بمان در قلبم همیشه.
    حتی اگر من بدترین بودم.
    حتی اگر من نامهربان بودم.
    تو خدایی کن.محبت کن.بزرگی کن.
    بمان در قلبم همیشه.
    مهربان پروردگارم ، دوستت دارم.
    گلبوسه های عشقت را هر شب بگذار روی دلم
    تا دلم آرام گیرد با یاد تو…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا