اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر عيد مبعث

یا نبی الله

اقرأ… بخوان هر آنچه که از او شنیده‌ای
مهتاب رو! بگو که از آن سو، چه دیده‌ای؟

افسانه بود قبل تو، رویای عاشقان
تو پای عشق را به حقیقت کشیده‌ای

«تبت یدا»… ابی‌لهبان شعله می‌کشند
تا «لا» به لب، به خرمن بت‌ها رسیده‌ای

رويت سپيده‌ايی‌ ست، که شب‌های مکه را…
خالت پرنده‌ای‌ ست، رها در سپيده‌ای

اول خدا، دو چشم تو را آفريد و بعد
با چشمکی، ستاره و ماه آفريده‌ای

باران گيسوان تو، بر شانه‌ات که ريخت
هر حلقه، يک غزل شد و هر چین، قصيده‌ای

راهب نگاه کرد … وَ آرام يک ترنج
افتاد از شگفتی دست بريده‌ای

مستند آیه‌ها، عرق عقلِ اوّلند
یا از درخت معرفت، انگور چيده‌ای

آه ای نگار من! که به مکتب نرفته‌ای
ای جوهر یقین! که مُرکّب ندیده‌ای

بالاتر از بلندی روح‌الامین، امین!
تا خلوت خدا، تک و تنها پريده‌ای

حق با تو، با صدای علی حرف می‌زند
سبحان ربِّنا! چه صدایی شنیده‌ای؟

دستت به دست ساقی و جایی ندیده‌ام
توحید را، چنین که تو در خُم چشیده‌ای

بر شانه‌ی تو رفت و کجا می‌توان کِشد
عالم، چنین که بار امانت کشیده‌ای؟

دريای رحمتی و از امواج غصه‌ها،
سهم تمام اهل زمين را خريده‌ای

حتی کنار اين غزلت هم نشسته‌ای
خط، روی واژه‌های خطايم کشيده‌ای

گاهی هزار بیتِ نگفته، نهفته است
محبوب من! در اشک به دفتر چکیده‌ای

گفتند از جمال تو، اما خودت بگو
از ‌آن محمدی که در آيينه ديده‌ای

 قاسم صرافان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا