کدام پنجه رسیده به ماه پیرهنت
که خون سپیده زده در نگاه پیرهنت
به روز حشر گریبان ِ عالمی گیرد
به دادخواهی اگر آید آه پیرهنت
ای ناب ترین ساغر مولا مددی حیدر
ای محشرِ در محشر مولا مددی حیدر
ای صاحب صبح و شب ، روح حسن و زینب
ای فاطمه را همسر مولا مددی حیدر
اى جنگجوى جُربزه دار بدون باخت
چون تو کسى به هیمنه کافران نتاخت
ویران که شد به دست تو خیبر، از آن به بعد
قوم یهود قلعه مستحکمى نساخت
ای که سی سال تو با درد مدارا کردی
روز و شب آرزوی دیدن زهرا کردی
بعد تشییع تن یاس شکسته هر روز
مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی
پدرم آدم شریفی بود
یا علی از لبش نمی افتاد
چون که تاب و تب علی را داشت
هیچ موقع تبش نمی افتاد
علی ای آنکه به عالم، همه جا قبله نمائی
تو نمایی ز خدایی، که خدا را بنمایی
نه فقط قبله نمائی که تو خود کعبه عشقی
تو که خود قبله ی جانی ز چه از کعبه در آیی
فرقش شکافت رُکنِ زمین و زمان شکست
یک ضربه زد ولی کمر آسمان شکست
نالید فاطمه که نزن نانجیب زد
از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست
به حکم عشق شدم دستبوس سلطانی..
که انبیا به درش میروند دربانی
گلیم کهنه این خانه را نخواهم داد
به زرق و برق دوصد قالی سلیمانی
عمر علی رسید به پایان دفترش
وقتی که سوخت سینه ی زهرای اطهرش
یک عمر پا به پای مصیبات فاطمه
خون دلی که خورد علی ، ریخت از سرش
ای کوفه حالا میچشی طعم یتیمی را
از دست خواهیداد بابایی صمیمی را
از رحمت حق بعد از او بیبهره خواهیماند
حتی نمیبینی به خود دیگر نسیمی را
هر کس بر آستان تو سر بر زمین شود
در چشم آسمان و زمین برترین شود
وقتی ابوتراب تویی ، خاکِ پای تو
برتر ز لوح و کرسی و عرشِ برین شود
دلت هوای اجل کرده نیمه جانی تو
در انتظار و هوایی آسمانی تو
بیا بگیر ز اسم خودت مدد ، برخیز
هنوز هم که هنوز است ، پهلوانی تو
علی جمال خدا و جلال زهرا بود
علی ولی خدا بود و وال زهرا بود
علی نفس نفس زندگی فاطمه بود
علی برای پریدن دو بال زهرا بود
باز شد از جگر سوخته راهی به نجف
طالبم طالب یک عمر نگاهی به نجف
شده مابین دوجا قبله نما سرگردان
گاه بر کعبه کنم سجده و گاهی به نجف
هستی ام اشک، کوله بارم اشک
حاصل عمر و روزگارم ، اشک
زائری خسته آمدم از راه
بیقرارم ، شود قرارم اشک
همینکه رزق شب ما دعای حیدر شد
زمان فیض گدا زاده ها مقدر شد
ز شوق تا سحر آنقدر پر زده جبریل
که کوچه های مدینه تماماً از پَر شد