به آیه هایِ کتابِ خدا قَسم مادر
بَنا شده حرمت کُنجِ سینه ام مادر
تو آسمانی وُ من گرد وُ خاکِ راهِ تو
تویی مُـسَّببِ هستی وُ من عدم مادر
چکیده یِ همه یِ حُـسنهایِ پیغمبر
عصـاره یِ همه یِ اولیاء دَم مادر
همیشه غِبطه به حالِ تو می خورد مریم
تو آمدی که ببـیند پیمبرم مادر
صدایِ پایِ ملائک به گوش می آید
وَ آسمان شده با احترام خَم مادر
ستاره می چکد از گوشه یِ دو چشمِ فَلَک
به نامِ فاطمه شد کُلِ عَرش حقْ … نه فَدَک
تو آمـدی که بهارِ دلِ امین باشی
کنارِ حِصنِ حَصین کوثرِ یقین باشی
قرارِ قلبِ علی بی قرارِ مولایی
خدایِ عَزَّ وَجَل خواسته که این باشی
عُروج و اوجِ ولایِ ابوتراب شدی
توکُفوِ حیدری وُ باید اوّلین باشی
سلام…مادرِ باران سلام…بانویِ آب
نسیم داری اگر چه تو آتشین باشی
دلیلِ خلقتِ افلاکی وُ رویِ خاکی
که تکیه گاه وُ سپاهِ امیرِ دین باشی
خدا برایِ خودش آفریده است تو را
به این دلیل شدی یار وُ همدمِ مولا
تو آمدی وُ زمانه به دِلْ دلْ اُفتاد
بیا که پَهن کُنی رو به قبله سجّاده
نمی شود نَکُنی فکر بچه هایت را
غلام زاده یِ تو با شماست آزاده
هوایِ پنجره فولاد کرده اَم مادر
هوایِ اینکه بیفتَم دوباره در جادِه
تو از خدا که بخواهی مُجاب خواهد شد
که پُر کند پُر از عرفان وُ بندگی باده
چه می شود بروم از مدینه کرب وُ بلا
تمامِ حرفِ دلم را زَدَم ولی ساده
تو مادری وُ مَنَم سیّـد از همان ساعت
که گریه کرده اَم از غصّه یِ تو در هیات
نگاهِ تو به من افتاد وُ زیروُ رو شده ام
درست پایِ عَلَم صاحِبْ آبرو شده ام
بَدَم ولی کسی از حالِ من اگر پرسید …
که خوب می شود این نوکَرَت؟بگو شده ام
بگو که گریه برایِ حسینِ من کرده
به سینه اش زده که من شفیعِ او شده ام
به یادِ پیرُهَن پاره لطمه ها زده است
برایِ گودی وُ گلبرگِ زیر وُ رو شده ام
همیشه غصّه یِ شَیبُ الخَضیب را خورده
که غصّه دارِ غم وُ بُغضِ در گلو شده ام
به شرطِ ندبه دلِ نوکَرَت رضایی کن
برایِ کرب وُ بلا رفتَنَم دعایی کن
حسین ایمانی