تسبیحِ اهلِ ذکر
خورشیدِ با سخاوتِ هر خانه مادر است
معنایِ نابِ حضرتِ ریحانه مادر است
تسبیحِ اهلِ ذکر, منقّش به نام اوست
سرّ وجوبِ سجدهٔ شکرانه مادر است
حتّی اگر که صاحبِ عصمت نبود هم
رکنِ دوامِ شادیِ کاشانه مادر است
حتّی اگر که خانهٔ شادی خراب شد
در اوج غصّه دلخوشیِ لانه مادر است
لشگرکشی ست , لشگرِ نامردمانِ شهر
تنها ,در این جدال دلیرانه مادر است
با بارِ شیشه بانوی خانه شده سپر
زخمی ی این حمایتِ جانانه مادر است
با شمعِ نیمه جانِ تنش راه می رود
چیزی از او نمانده و پروانه مادر است
تنها کسی که مویِ پریشان دخترش
با شانهٔ شکسته کند شانه مادر است
گرچه تنش ز دردِ جراحت نحیف شد
آرام جان زینب دردانه مادر است
با ناله , با اشاره گهی ,حرف می زند
او که تبسّمش شده افسانه مادر است
حورّیه ای که از نفس غرق خون او
این خانه تا ابد شده غمخانه مادر است
خورشیدِ خانه آمده بر بام احتضار
آن مستجابِ پر شده پیمانه مادر است
خیلی خمیده تر شده ,گودال رفته است
محراب این عروج غریبانه مادر است
سر روی نی , روانه ز گودال تا تنور
همراه سر , مسافر ویرانه مادر است
سید هانی حائری