گر به شأنت واژه ها دارد روایت میشود
گر به شأنت واژه ها دارد روایت میشود
فیضِ شعر از جانب لطفت عنایت میشود
یک زمان از گریه آسایش ندارد چشم من
تا شنیدم اشک های من دوایت میشود
هر که آمد تحت قُبّه در جوار مدفنت
در روایت هست مشمول عنایت میشود
بر دل گم کرده راهی, چون رسول ترک هم
یک نگاهی میکند چشمت, هدایت میشود
با نگاه لطف آقا نوکر درمانده اش
بعد از اینها صاحب صدها کرامت میشود
کار او دنیا نمی ماند زمین از لطف دوست
در قیامت همْ به حبّ او شفاعت میشود
هرکه پایش باز شد در هیئتت دانسته است
هرچه می بخشی به سائل بی نهایت میشود
پرچمت را هرکسی که دید وگفتا جز سلام
حاصل این کرده اش روزی ندامت میشود
گو به هرکس اربعین میل زیارت کرده است
با توسّل بر رقیه او ضمانت میشود
هرکسی را کربلا مهمان خوانت میکنی
او به دستان علمدارت سقایت میشود
در طواف پیکر صد پاره ات از تیر و تیغ
محشری برپا شده گویی قیامت میشود
پیش چشم مادرت زهرا میان قتلگاه
بر تن عریان تو دارد جسارت میشود
وحید دکامین