شعر شهادت امام سجاد (ع)
به روی نیزه
به روی نیزه راسی خون چکان است
به گردش دختریگریان دوان است
ز دامانش کشدشعله زبانه
تنش اماج زخم وتازیانه
به این دختر زنوک نیزه ان سر
نظاره می کند بادیده ای تر
بر این سر جملهطفلان اشکبارند
به رگ هایی بریدهچشم دارند
حرم لب تشنه اماخصم سیراب
دل زینب پریشانبود و بی تاب
یتیمان دامنش رامی گرفتند
از او احوال بابا می گرفتند
ز سر های زنانمعجر کشیدند
حرم ناچار جامهسر کشیدند
به زینب گفت انسر با اشاره
که خواهر کنیتیمان را شماره
محسن محمدی
یا مظلوم…
سلام.
آقا محمد مهدی داش مرتضی خیلی۹کریم???
اقا سلام این شعر مال منه نه غلامعلی رجایی محسن محمدی