شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)
نگاهت لازم است
زخم بی بهبود ما را یک نگاهت لازم است
آسمان تار ما را روی ماهت لازم است
ما در این شهر هوس مجروح زخم فتنه ایم
شانه ی زخمی ما را تکیه گاهت لازم است
بی پناهان شب یلدای عصر انتظار
حس تنهایی ما را جان پناهت لازم است
تا نسوزیم از تبِ سرمای بی داد گناه
گرمیِ دنیای ما را سوز آهت لازم است
ما غریب افتاده ایم از مکتب صبح شما
ناتمامی شب ما را پگاهت لازم است
احسَنُ الحال دلم بسته به چشمان شماست
حال بد را گوشه ی چشم سیاهت لازم است
سیصد و چندی نفر را چند تن مانده هنوز؟
هرج و مرج شهر را زنگ سپاهت لازم است
حسن کردی