اشعار ویژه (پیشنهادی)امام حسين (ع) - شعر شب عاشوراشعر محرم و صفر

خاطره ی پیرهن

چقدر خاطره مانده به روی پیرهنت

فضای دشت شده پر ز بوی پیرهنت

چقدر جاذبه دارد حوالی گودال…

چقدر نیزه شده خیره سوی پیرهنت

نبوده نیزه و تیری در آن میانه مگر

چشیده بود شراب از سبوی پیرهنت

به سینه کسی انگار دست رد نزده

کریم, مثل خودت, خلق و خوی پیرهنت

به غیر مادرمان هیچ کس نفهمیده…

چرا یکی شده پس پشت و روی پیرهنت

دلم نمی شود آرام بی تو یک لحظه

اگر چه بوسه زدم مو به موی پیرهنت

رسیده وقت نماز و میان این همه زخم

جبیره ای شده حالا وضوی پیرهنت

همیشه پیرهن یوسفان شفابخش است

شفای زخم دلم گفتگوی پیرهنت

حسین ایزدی

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا