بنده ایم عشق تورا ، در همه جا بالاییم
شکر حق زیر قدم های خدا بالاییم
جام مارا سر این سفره بگیر ای ساقی
بیش از این پُر مکن از باده که ما بالاییم
بنده ایم عشق تورا ، در همه جا بالاییم
شکر حق زیر قدم های خدا بالاییم
جام مارا سر این سفره بگیر ای ساقی
بیش از این پُر مکن از باده که ما بالاییم
به جام چشم من امشب بیا و خواب بریز
به پلک های ترم جز خودت حجاب بریز
خمار باده رسیدم شراب ناب بریز
کرامت تو زیاد است بی حساب بریز
هنر آفرین ، ثمر آفرین ، به فدایت ای گوهرآفرین
تو نبوتی ، تو امامتی ، تو ولایتی تو تمام دین
کلمات تشنه معرفت همه صف به صف به کمین تو
ملکند مستمعین تو ، تو بخوان خطابه ی دلنشین
به نامِ بسملهِ مصحفِ وجود، علی
که بوده در سحری که کسی نبود، علی
به نامِ سِرّ جَلی، لایقِ سجود، علی
شهید و شاهد و مشهود و هم شهود، علی
حاجی به دور هشت رسید اعتراف کرد
میگفت جای کعبه علی را طواف کرد
دیوارِ مستجار دهان باز کرد و گفت
ما را خدا به خاطر حیدر مَطاف کرد
ای بهترین جواهر و ای دُر در صدف
ای رازق عوالم و ای ساکن نجف
می آید عطر شال تو هر دفعه از جنان
خورشید در مدار زند چنگ و ماه دَف
گام بردارم به سوی حق تعالی با علی
هر چه باداباد بسمه الله مقصد تا علی
معجزاتش را کسی هم رتبه دارد رو کند
پس ، بشر خواندم تمام خلق را الا علی
کشته ى زخم مدینه بفداى دل تو
قبله ى اهل ولایى و کرم مایل تو
به گمان قاتل تو زهر جفا نیست حسن
حتم دارم که بُوَد ، زخم زبان قاتل تو
اصغر چرمی
پیگیر ماست روز قیامت محبتش
نوری که میشوند همه محو شوکتش
با سنگ دل نخورْد محک گوهر حسین
آنجا عیان شود به همه قدر و قیمتش
همیشه جوشش عشق علی ست در کارم
به لطف اوست که رونق گرفته بازارم
اگر که سلطنت این جهان دهند به من
جز آستان علی سر فرو نمی آرم
ما را غدیر جان داد با بادهای زلالی
با جلوهای جمالی با جذبهای جلالی
ما را غدیر جان داد آری در آن حوالی
وقتی نوشت زهرا ما را هم از موالی
من رسول خدای قهارم
که برای همه خبر دارم
هر کسی را اگر بدهکارم
غضبش را به جان خریدارم