شعر ولادت حضرت زهرا س

حبیبه ی کبریا

چله نشین صدفم, دُر شدم
از نفحات نبوی پر شدم
بنده ی دل تا که شدم, حُر شدم
روی لبم نشسته این زمزمه
فاطمه یافاطمه یافاطمه

بهشت برین

همان زمان که در آفاقِ عرش , دیده شدی
برای قصه‌ی لولاک , برگزیده شدی
تو میوه‌ی ملکوتی که در شب معراج
به اذن حضرت پروردگار , چیده شدی

روز وانفسا

ای که در باغ نبی بوی بهاری فاطمه
خانه ی شیر خدا را خانه داری فاطمه
روز سختی ها علی را ذوالفقاری فاطمه
مریم و آسیه را تو اعتباری فاطمه

نورِ زهرا

نور,زهرا شد و مُنوّر شد
شب قدر نبی مُقدّر شد

نه خدیجه به دامنش آورد
بلکه زهرا خدیجه آور شد

لیلا تر از لیلا

امشب بر آنم تا برایت در همین دنیا
با حشر ابیات غزل محشر کنم بر پا

امشب بر آنم تا تو را خورشید بنویسم
اما کجا خورشید می تابد چنین زهرا

لیلةالقدر

لیلةالقدر زمین سوره ی کوثر شده است
نه فقط بر پدرش بر همه مادر شده است

شده از لطفش اگر سائل در مانده, عروس
چادرش سرّ مسلمانی کافر شده است

خیر النسا

مظهر خیر النسا تا روز محشر فاطمه است
آسیه, مریم, خدیجه خوب و بهتر فاطمه است

فاطمه حتی طهارت را طهارت می‌دهد
آب با اینکه مطهر هست اطهر فاطمه است

میوه‌ی ملکوتی

همان زمان که در آفاقِ عرش , دیده شدی
برای قصه‌ی لولاک , برگزیده شدی
تو میوه‌ی ملکوتی که در شب معراج
به اذن حضرت پروردگار , چیده شدی

علت خلق جهان

چشم وا کردم و دیدم به دلم واهمه بود
ظاهرا گریه ولی روی لبم زمزمه بود
ذکر می گفتم اگر باعث بُهت همه بود
علت خلق جهان آمدن فاطمه بود

مادرم آمده ست

مستم و کوچه کوچه مینالم
مستِ مستم , ولی سرِحالم
انا مجنون , ایُّهاالعالم
خوش درآمد عجب شبی , فالم

مدح حضرت زهرا (س)

ای تکلم کرده با روح‌الامین

دختر تجریدی زیتون و تین

ای شبستان حرا آینه‌ات

شیر سرخ کربلا از سینه‌ات

مدح حضرت زهرا (س)

طبیب جان پیغمبر که بود ام ابیهایش
هنوز عقل بشر مات است در حل معمایش
خدا را خواستیم اول به حق فاطمه یعنی
حدیث قدسی لولاک اینجا خورده معنایش

دکمه بازگشت به بالا