احسان نرگسی

صدای پای محرم

به حکم این که فقط کربلاست منزل ما
معطر است به ذکر حسین محفل ما

به زرق و برق جهان دل نبسته ایم دمی
خوشیم ، تا که همین نوکری ست حاصل ما

شهر عشق

تا هست کربلا دل ما بی پناه نیست
عمري که خرج سینه زنی شد تباه نیست

مستیِ ما اگر که گناه است، غم مخور
در شهر عشق، هیچ دلی بی گناه نیست

مولای من

محرمی که نباشی در آن محرم نیست
بدون تو ضربان زمین منظم نیست

چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی…کم نیست

یا حیدر کرار

“کرار”واژه ای است که زیبنده ی علی ست
خورشید محو چهره ی تابنده ی علی ست

شکر خدا کبوتر جلد نجف شدم
خوشبخت آن دلی که فقط بنده ی علی ست

عشق مرتضی

به عشق مرتضی کعبه ترک خورده، خبر این است
خدا هم از علی دم می زند، فوق بشر این است

شبی در پای ایوان “هو کشان” می گفت جبرائیل
یقین دارم که تنها قبله ی اهل نظر این است

یا حیدر

جز او کسی لیاقت حیدر شدن نداشت
شایستگی فاتح خیبر شدن نداشت

دُرّ نجف اگر به علی منتسب نبود
باور کنید ارزش گوهر شدن نداشت

زهرای اطهر

سپاس آن بانویی که شد جهان محو کراماتش
زمان می ایستد از شوق هنگام مناجاتش
ندارد هیچ کس غیر از خدایش درکی از ذاتش
دلش آرام می گیرد علی وقت ملاقاتش

تک یل ام البنین

به دوشت می کِشی “بار امانت” را تک و تنها
به دامانت پناه آورده ام یا عروة الوثقی
جهان جامِ می اش را پیش تو می آورد بالا
“الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها”

چگونه دل بکَنَم

چگونه دل بکَنَم از لباس ماتم تو
چه گریه ها که نکردم دو ماه در غم تو

نه ما فقط …همه ی کائنات سینه زدند
در این دوماه شب و روز پای پرچم تو

نامت شفا بخش است

نامت شفا بخش است ، بر هر درد تسکین است
یادت مسِّرَت بخشِ دلهایی که غمگین است

دنیا و اهلش روز و شب روزی خورت هستند
یعنی همیشه سفره ی لطفِ تو رنگین است

خاطرات اربعین

باز باید سر کنم با خاطرات اربعین
خاطرات گریه در صحن یل ام البنین

از مرور خاطراتش نیز لذت می برم
می نشستم رو به ایوان امیر المومنین

دردانه ی حسین

ای کاش جهان بر سرم آوار نمی شد
در سینه غمی کهنه تلمبار نمی شد

یک ذره اگر حرمله رحمی به دلش داشت
این چشم ورم کرده دگر تار نمی شد

دکمه بازگشت به بالا