اشعار روضه اربعین

آمده سرشکسته محنت

آمده سرشکسته محنت

آمده اشک ریز بت شکنت

السلام ای مرمل بدماء

چه خبر از هزار زخم تنت

چل روز می‌شود که …

چل روز می‌شود که شدم جبرئیل تو

ذبح عظیم گشتی و گشتم خلیل تو

چل روز می‌شود که فقط زار می‌زنم

کوچه به کوچه نام تو را جار می‌زنم 

یک اربعین نبودم …

من پیربودم و ز غمت پیر تر شدم

در شام وکوفه در پِیِ تو خون‌جگر شدم

از کربلابه کوفه و, از کوفه تا به شام

با دستِبسته خون‌جگری در به در شدم

یادش بخیر

یادش بخیر روز و شبم با حسین بود

ذکر بی اختیار لبم یا حسین بود

پا تا سرِ عقیله سراپا حسین بود

وقتِ اذان اشهدِ من یا حسین بود

آمدم های های گریه کنم

عاقبتآمدم پس از عمری

به مزارتنه بر مزار خودم

آمدم هایهای گریه کنم

به دل خونو داغدار خودم

تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم

یک اربعینبرای تو حیران شدم حسین

مانندگیسوی تو پریشان شدم حسین

با چندقطره اشک دل من سبک نشد

ابری شدمبه پای تو باران شدم حسین

دکمه بازگشت به بالا