اشعار شهادت امام رضا ع

زهر کاری شده و شعله به پیکر اُفتاد

زهر کاری شده و شعله به پیکر اُفتاد
لاله ای خشک شد و سوخت و پرپر اُفتاد

چقدر سخت شده تا که به حُجره برسد
تا درِ خانه یِ خود رفت و مکرر اُفتاد

از سوز زهر خسته و از پا نشسته ام

از سوز زهر خسته و از پا نشسته ام
چشم انتظار مقدم زهرا نشسته ام

پا میکشم به خاک و امانم بریده است
یاد اجل به یاد مداوا نشسته ام

ناله ای بر لبم از فرط تقلا مانده

ناله ای بر لبم از فرط تقلا مانده
سوختم از عطش و چشم به دریا مانده

باز دلتنگ جوادم که در این شهرِ غریب
به دلم حسرتِ یک گفتن بابا مانده

با سینه ای که آتش از آن شعله می کشید

با سینه ای که آتش از آن شعله می کشید
ناله برای کُشته ی دیوار و در کشید

او بود و خاکِ حُجره و یک ناله ی ضعیف
آری نفس نفس زدنش تا سحر کشید

از داغِ زهر پیکرم آتش گرفته است

از داغِ زهر پیکرم آتش گرفته است
گویی تمامِ بسترم آتش گرفته است

تر میکند لبانِ مرا کودکم ولی
از تشنگی,لب ترم آتش گرفته است

بر آه آهِ من جگر سخت خاره سوخت

بر آه آهِ من جگر سخت خاره سوخت
بر وای وایِ من دلِ سنگ ستاره سوخت

همچمون کبوتران زِ عطش بال می زنم
لب تشنه ام,دلم ,جگر پاره پاره سوخت

نفسم بند آمده …

بر آه آهِ من جگر سخت خاره سوخت

بر وایوای من دل سنگ ستاره سوخت

همچمونکبوتران ز عطش بال می زنم

لب تشنهام ,دلم ,جگر پاره پاره سوخت

در جست و جوی عشق

 

درجست و جوی عشق به دنبال رضائیم

ماگرچه گداییم همه مال رضائیم

گرمست و خراباتی و ویرانه نشینیم

عمریستمقیم حرم خال رضائیم

دکمه بازگشت به بالا