اشعار شهادت امام هادی

شعرشهادت امام هادی (ع)

بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده, بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند

به یاد سامرا …

عمریست پا به پای شما گریه میکند

همراهِ”های هایِ شما” گریه میکند 

یکآسمان ستاره ی گم کرده راه…آه

دنبالردِّ پای شما گریه میکند 

آقای سامرا

آقای سامرا که سلامم به محضرش

آتش زبانه می چکد از دیده ی ترش

یک عدّه ناجیب که توهین نموده اند

بر ساحت مقدّس و نام مطهّرش

خادم النقی

ای جگرگوشه امام رضا

آفتاب غریب سامرا

دوستانت اهالی بالا

دشمنانت قبیله های زنا

غم هادی دارم

اهل دردم غم هادی دارم

سامراییاست دل بی تابم

زنده یفیض مدام یارم

مرده ییک نفس سردابم

گنجینة کمال

وقتی نگاهم رابه بــاران می نشانم

 وقتی که خون دل زدیـده می فشانم

 گُلمی کندشـوق تووباجـذبة عشق

 دلرابه سوی سـامرایت می کشانم

قسمت

هرکه یکجور قسمتی دارد

سامرایتوغربتی دارد

خوش بهحال کسی که نوکر توست

واقعاچهسعادتی دارد!

عابر تنهای سامرا

گر تو مدد دهی قلمم نوحه گر شود

مرثیّه خوانِ محفل چشمان تَر شود

اینجا به خام نمره ی بالا نمیدهند

دلسوخته مرتبه دار است و سَر شود

دکمه بازگشت به بالا