اشعار شهادت

شعر روضه حضرت زهرا(س)

آمدم در را ببندم رو به زینب (س) دیر شد
خواهرم خاکستر در را ندیده…, پیر شد

رو به حیدر حلقه کفر و طنابی دور دست
رشته صبر از همان جا بر دلش زنجیر شد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

نیت نمودی خویش را بر یار بسپاری
جان را به جانان با تن تب‌دار بسپاری

باید که مرهم روی زخم خویش بگذاری
سردرد خود را دست این دستار بسپاری

شعر روضه حضرت زهرا(س)

یک مادر اگر درد کمر داشته باشد
یا پیکر او حادثه بر داشته باشد
میسوزد ازین درد از اعماق وجودش
مخصوصا اگر چند پسر داشته باشد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

علی به شیون تو گریه می کند بانو
برای رفتن تو گریه می کند بانو
سه ماهه این همه لاغر شدی بمیرم که
لباس بر تن تو گریه می کند بانو

شعر روضه حضرت زهرا(س)

همینکه درد زِ چشمِ تو خواب می گیرد
تمامِ جانِ مرا اضطراب می گیرد

بیا به همسرِ خود لحظه ای تبسم کن
دلم از اینهمه حالِ خراب می گیرد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

یک چشم تو خواب و یکى بیدار مانده
بانوى خوبم, تا سحر بیدار مانده

زانو بغل کردم, شدم خیره به بستر
مثل کسى که بر سرش آوار مانده

شعر روضه حضرت زهرا(س)

کمی به فکر خودت باش کار خانه مکن
بیا و خستگی فضه را بهانه نکن

خیال کن که ” در ” اصلا به صورت تو نخورد
توجهی به کبودی تازیانه نکن

شعر روضه حضرت زهرا(س)

دیده آن گاه که با اشک ملاقات کند
رزق گریه طلب از مادر سادات کند
گریه هرکس نکند معرفتش کامل نیست
“گرچه صد مرحله تحصیل اشارات کند”

شعر روضه حضرت زهرا(س)

از من نکردی خواهشی نُه سال زهرا جان
حالا که چیزی خواستی تابوت میخواهی؟

میلاد حسنی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

ناله های زخمی پروانه می لرزد چرا
یک کبوتر در میان لانه می لرزد چرا
جمع زهرا با علی میخانه می گردد فقط
فاطمه حرفی بزن پیمانه می لرزد چرا

شعر روضه حضرت زهرا(س)

چلچراغ خانه ام سوسو نمی زد کاشکی
بهر من بر این جماعت رو نمی زد کاشکی
کاش زهرا پشت در هرگز نمی شد یاورم
یا عدو بر صورت وبازو نمی زد کاشکی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

چشماشو بست چشم علی رو تر کرد
با رفتنش , مَردِشو خون ْجگر کرد
آســمونم , دلش بَـرام کباب شـد
بِدون من همـسـفرم , ســفـر کرد

دکمه بازگشت به بالا