اشعار مدح هیئتی

سیاهی دور می گردد

از برکت نامت غزل پرشور می گردد
هر بیت شعرم باتو بیت النور می گردد

صحرا به یمن مقدمت شد وادی اَیمَن
جایی که نور آمد سیاهی دور می گردد

تو قـبله ای

من اهل آسمانم اگر خاک این دَرَم
شاه دوعالمَم که در این خانه نوکرم
افـتاده سایه یِ عَلمت بر روی سرم
تو قـبله ای و قبـله نمایی و دلبرم

شعر مدح موسی بن جعفر ع

عالم طفیل حضرت موسی بن جعفر است
مشهد سریر دولت موسی بن جعفر است

این جاده ازبهشت خدا می رسد زمین
ایران مسیر رحمت موسی بن جعفر است

حجت الله شیعیان

دل ما و عنایت دلدار
سر ما خاک مقدم سردار
سر ما هست تشنه ی این دار
کم ندارید میثم تمار

شعر مدح امام هادی

باید چه گفت مدحت شاهی عظیم را؟
کو شعر تر که وصف کند این حریم را؟

کو یک گره که باز نگردد به دست او؟
کو حاجتی که خسته کند این کریم را؟!

علمدار زینب است

امشب که از شکوفه‌ی باران لبالب است
امشب دلم به تاب و سرم گرمِ این تب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور است و مستی است و شبی عشق مشرب است

دم “حیدر”

به یُمن حضرت دلبر خدا بر من کرامت کرد
همین که نامش آوردم دعایم را اجابت کرد

نه تنها من سرآغاز امورم “یاعلی” گفتم
خدا هم “یاعلی” گفت و شروع امر خلقت کرد

دکمه بازگشت به بالا