اشعار مناجات با سیدالشهدا ع

همان خدا که برایم بلا تراشیده

همان خدا که برایم بلا تراشیده
میان درد و بلا هم دوا تراشیده

اگرچه دردسر از هر طرف سرم بارید
گلایه ای نکنم او چرا تراشیده

به هربهانه دلم میل یاردارد و بس

به هربهانه دلم میل یاردارد و بس
هوای دیدن روی نگارداردو بس
جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت
به وصل روی تو عاشق بهاردارد و بس

کنار کوه صفا هم دلش صفا نگرفت

کنار کوه صفا هم دلش صفا نگرفت
کسی که زیر لوای حسین جا نگرفت

اگر چه سنگدلی خوب نیست بد هم نیست
که خاک با همه ی نرمی اش جلا نگرفت

دریچه ای ست به سویِ خدا جهان حسین

دریچه ای ست به سویِ خدا جهان حسین
همیشه ذکر خدا هست بر زبان حسین…
چنان گرفته به آغوش خود خدایش را
که ماندگاری دین بسته شد به جان حسین

شعر مدح سیدالشهدا (ع)

حوّا شدی که آدم این قصه ها شدم

از قید و بند حور و پری ها رها شدم

 با بوی سیب سرخ تو در ربّنای عشق؛

وقت هبوط قطره ی اشکت, دعا شدم

شعر مناجات با سیدالشهدا (ع)

با نفختُ ریختند در ما خدا را بیشتر
در دل ما فاضل خاک شما را بیشتر
14 معصوم را در گریه هایم خوانده ام
عاشقم من روضه اهل کسا را بیشتر

دکمه بازگشت به بالا