اشعار مناجات

شعر مناجات با خدا

بساط عاشقی ما به پاست این شب ها
زمان آشتی با خداست این شب ها

گناهکار قدیمی دوباره برگشته
صدای زمزمه ها آشناست این شب ها

شعر مناجات با خدا

سفره داری که به من اذن ضیافت داده
بار دیگر به گدا لقمه ی عزت داده

ماه شعبان و رجب رفت و به من گفت کسی
رمضان آمده و حق به تو فرصت داده

شعر مناجات با خدا

دل چون حرم و دفتر و دیوان حسین است
از روز ازل بر سر پیمان حسین است

زیبا سخن از عشق اگر آمده هر جا
نقشی است که سر لوحه ی دیوان حسین است

شعر مدح حضرت امیرالمومنین علی(ع)

بهترین لحظات عمرم با علی سر می شود
دیده ام از حب حیدر روز و شب تر می شود

هر سحر نامش شده تسکین قلب خسته ام
اوست تنها آن که در این سینه دلبر می شود

شعر مناجات با خدا

آمدم باز به درگاه تو با قلب حزین
بنده‌ات را بِنِگر باز به سر خورده زمین

مهربانیت بلندست خداوند! دلت میسوزد
قلب بشکسته‌ی ما را بپذیری به یقین

شعر مناجات امام رضا (ع)

فکر مشهد به سرت زد , تو شفا می گیری
در همین رفت , وَ آمد , تو شفا می گیری

صد و یک بار بگو “ضامن آهو مددی”
پس از این ذکر , به اَبجَد , تو شفا می گیری

مناجات با خدا

خدایا من گنهکارم, خودت گفتی که می بخشی
خودت گفتی که غفارم, خودت گفتی که می بخشی

خدا, بازار خوبانت از آن سمت است من اینجا
بساط معصیت دارم, خودت گفتی که می بخشی

من اگر آدم شوم

هر چه‎قدر از ما گرفتاران تمنا می‎رسد
باز هم از سوی او امروز و فردا می‎رسد

تا به کِی چشم انتظاری تا به کِی دربه‎دری
نامه‎ی وصل من و او کِی به امضا می‎رسد؟

شعر مدح حضرت امیرالمومنین علی (ع)

ای آنکه شرح فضل تو خیلی مُفصّل است
فیضِ نوشتن از تو همان فیضِ أَکمَل است
با اینکه شعرِ مـدحِ تو أغـلَـب مُطَوّل اسـت
جانِ سُخن خلاصه در این بیتِ مُجْمَل است

شعر مناجات امام زمان (عج)

کارم شده ز دوری تو سوختن, بیا
بر این دل شکسته ام آتش مزن, بیا

یعقوب هم به گریه ی من گریه می کند
کنعان به گل نشست, عزیز وطن بیا

شعر مناجات امام رضا (ع)

در دلم پنجره ای رو به دلت باز کنم
تا که چشمان تو را با خبر از راز کنم
با نگاه تو نمانده است که پرواز کنم
تا خریدار شمائید کمی ناز کنم

فقط بغض می کنم

وقتی که نیستی تو, بهارم بهار نیست
وقتی که نیستی تو, به دلها قرار نیست

این روزهای تلخ که بی تو به شب رسند
آهسته مردن است, دگر انتظار نیست

دکمه بازگشت به بالا