اشعار پنجم صفر

رنگ رخِ لطیف

از بسکه پشتِ ناقه‌ی عریان دویده بود
رنگ رخِ  لطیف و کبودش  پریده بود
از بسکه گریه کرد, صدایش گرفته و…
مانند مادرش قد او هم خمیده بود

دکمه بازگشت به بالا