باب الجواد

ناله نکن

وقتی به باغ لاله ی تو خنده میکنند

ناله نکن به ناله ی تو خنده میکنند

با هلهله کنار تنت دست میزنند

همراه دست و پا زدنت دست میزنند

قطره اشکیم

مرغ بی بال و پر غمکده ی بغدادیم

روضه و غصه و دردیم, غم و فریادیم

قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم

سال ها با جگر پاره چنین سر دادیم:

جواد الائـــمّه

به لطف خــدایِ جوادالائــمّه
گدایم , گـــدایِ جوادالائــمّه

غریبم نخوانید یاایّهاالنّاس
شدم آشنایِ جوادالائــمّه

چاره ساز

زهر آبت کرده آن قدری که پیدا نیستی
نه! تو فرزند من؛ آن زیبای رعنا نیستی

نیل اشکم را به دست چاره سازت خشک کن
ای مسیحاروی من! کمتر ز موسی نیستی

دکمه بازگشت به بالا