چه ببینم چه نبینم؛؛انتظارش کافی است..
من بهشتش را نمیخواهم؛؛کنارش کافی است
هر کسی یک یا حسینی گفت زهرا میخرد
یک دعای او به صد ایل و تبارش کافی است
حامد جولازاده
من بمیرم چرا کفن نداری
ای یوسفِ من پیرُهن نداری
من اومدم تا که ببوسم تورو
اما دیدم سر تو بدن نداری
ناقه ها میروند من باید
کودکان تورا سوار کنم
نه على اکبر(ع) است نه عباس(ع)
من خودم را بگو چکار کنم؟
کمرم خم شده تا خوش قد و بالا شده ای
بخدا پیر شدم تا که تو رعنا شده ای
ای جوان مرگ حرم مادر تو نیست ولی
باعث و بانی موت من و لیلا شده ای..
خواب دیدم قد کشیدی خوش قد و بالا شدی
رفتی و آخر نشد که شاخ شمشادت کنم
آنقدر مادر برایت آرزو ها داشتم…
حرمله نگذاشت آخر تا که دادمادت کنم
در میان این قبیله ما گدای زینبیم.س.
ما حسینیون همیشه زیر پای زینبیم.س.
زندگی اش را سراسر وقف محبوبش نمود
گریه کن های غم و درد و بلای زینبیم.س.
بابا نبودی رو سریم را کشیدند…
خیلی مرا بابا توی صحرا کشیدند
چشمم سیاهی رفت آن وقتی که دیدم
چندین نفر بر پهلوی من پا کشیدند
کم کم صدای قافله دارد میاید…
از این طرف هم هلهله دارد میاید
آقا سنان بهر صله دارد میاید
آه ای ربابه حرمله دارد میاید…
میثم هستیم که رفتیم سر دارِ حسین
ما که باشیم؟خداهست خریدارِ حسین
بین این شهر فقط صحبتِ از نوکری است
چقدر گرم شده مجلس و بازار حسین
صد شکر که از راه محرم آمد
از هر سر کوچه نوحه و دم آمد
هر کس که رسیده زیر پرچم آمد
لاتی وسط دسته ی ماتم آمد.
پشتم از بار گناهم بخدا خم شده است
اتصالم به کریمان چقدر کم شده است
پرچم گنبد تو خصلت دیگر دارد…
این همان چادر زهراست که پرچم شده است
نامه ای را که نوشتم جگرم را سوزاند….
دست من بشکند این بال و پرم راسوزاند
یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد…
غیر از این توئه کسی نیست که راهم بدهد