حسین علائدین

حالا که می روی

 حالا که می روی کمی آهسته تر برو

آهسته از مقابل چشم پدر برو

قدری قدم بزن پسرم در برابرم

آرام تر شبیه نسیم سحر برو

خبر داری

خبر داری پس از تو ای پدر من گریه کردم

چه شب هایی به یادت تا سحر من گریه کردم

به زیر تازیانه در میان آتش و دود

میان آن همه خوف و خطر من گریه کردم

شکسته بال

شکسته بال توان سفر ندارد که
تحمل سفری پر خطر ندارد که

اگرچه رسم کبوتر همیشه پرواز است
ولی کبوتر ما بال و پر ندارد که

به یاد ساقی و مشک

به یاد ساقی و مشک و علم امشب پریشانم

میان کف العباس و حرم امشب پریشانم

شبیه بیت های محتشم امشب پریشانم

مرا دریاب تشنه آمدم … امشب پریشانم

دکمه بازگشت به بالا