زبانحال حضرت زینب س

شعر شهادت حضرت زهرا س

 

سایه ای از مادر ما روز آخر مانده بود
استخوانی از تن او حداکثر مانده بود…

رازهایی داشت با بابا ولی ناگفته ماند
چشمهای زخمی اش در پشت معجر مانده بود

ای جان زینب

 

ای که گرفته صبر من این نام و اسمت

برده تمام هوش من کرب و بلایت

افتاده ای در کربلا ای جان زینب

باشد فدای راه تو این جان زینب

دکمه بازگشت به بالا