شعر جمکرانی

گل نرگس

دریچه های شعور مرا به هم زده اند
حقایقی که به روی دلم قدم زده اند
مرا مجادلهء واژه ها ز پا انداخت
خُرافه های جدیدی که بر سرم زده اند

منجی

حالا که سیل غم بنا دارد بیاید
کشتی نوحی لاجرم باید بیاید

دل را به هرکه غیر او دادیم و گفتیم
باز است این در هرکه میخواهد بیاید

دکمه بازگشت به بالا