شعر روز یازدهم

شکسته زانویم‌

روا بود که گلایه ز روزگار کنم
چقدر بر جگرم درد و غصه بار کنم

به وحش‌ و‌ طیر سپردم مراقبت باشند
کسی نماند کنار تنت! چکار کنم

دکمه بازگشت به بالا