شعر روضه حضرت امیرالمومنین علی (ع)

شعر روضه حضرت امیرالمومنین علی (ع)

می روی با فرق خونین پیش بازوی کبود
شهر بی زهرا که مولا! قابل ماندن نبود

با وضو آمد به قصد لیله الفرقت, علی!
ابن ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشود

شعر روضه حضرت امیرالمومنین علی (ع)

اگر غلط نکنم چون کتاب وا شده بود
سرى که با دم تیغ از وسط دوتا شده بود

چنان شدید به سر خورده بود ضربه ى خصم
که اَبرو وانِ بهم متّصل جدا شده بود

شعر روضه حضرت امیرالمومنین علی (ع)

خستگی تنت از بال و پرت معلوم است
حال و روزت ز نماز سحرت معلوم است
مرگ من , مرگ حسین و حسنت سرفه نکن
چقدر لخته ی خون دور و برت معلوم است

دکمه بازگشت به بالا