شعر روضه حضرت زهرا

پروانه وار

آدم که عاشق میشود فکر خطر نیست
در عاشقی اصلاً ضرر مد نظر نیست

“دربدری دارد به دنبال خودش عشق”
عاشق نبوده آنکسی که دربدر نیست

بغض بی انتها

 

غربت کوچه ها چه سنگین است
گریه ی بی صدا چه سنگین است

مادری بی دلیل ناله نزد
ضربه ی بی هوا چه سنگین است

شرار آتش

علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت
دری شکست در آن دم, فتاد بر رویت

شرار آتش ظلم زمان زبانه کشید
رسید آتش نمرودیان به گیسویت

بهتر بود

شروعِ حرفِ دلم این نبود بهتر بود
خبر زمرگِ پیمبر نبود بهتر بود

زمان ظلم وستم های ناجوان مردان
کنارِ دختر خود گرکه بود بهتربود

لا یمکن الفرار

پرونده ام شده است پر از اشتباه, آه
شرمنده ام از این سر و روی سیاه, آه

حمد شفا برام بخوانید نیمه شب
دل مرده ام ازین همه کوه گناه, آه

شعر روضه حضرت زهرا (س)

آخر گرفت دامن ما را بلای در
وقتی بلند شد به چه وضعی صدای در
حرمت نگه نداشت به مادر زیاد خورد
شلاق های رد شده از لا به لای در

شعر روضه حضرت فاطمه (س)

باید که بر دیوار بگذارم سرم را
دنیا گرفت از من تمامِ باورم را

دستانِ لرزانم چگونه می تواند
تدفین نماید پاره های پیکرم را !؟

شعر روضه حضرت زهرا س

کمان شده الف قامت نگار علی
خزان فتاده به باغ گل بهار علی
کجاست حضرت ختمی رسل ببیند که
شکسته حرمت بانوی با وقار علی

شعر روضه حضرت زهرا (س)

« کوچه و زبانحال امام حسن (ع) »

می نویسم به چشمِ تَر مادر
می نویسم به رویِ دَر مادر
با همین پاره یِ جگر مادر
سوختم از سکوت اگر مادر
می نویسم مرا بِبَر مادر

شعر شهادت حضرت زهرا

ببخش همسرم خانه امنت نبود

بمیرم زمین گیر حیدر شدی

دعا کن بمانی, که شاید گلم

دوباره خدا خواست مادر شدی

شاهد رازی مگو

 طفلی حسن که شاهد رازی مگو شده

 رازی که باعث غم و بغض گلو شده

 زانو بغل گرفته و خون گریه می کند

 از بعد ماجرای فدک زیرو رو  شده

چهارده قرن

روبهان بر همسر شیر خدا سیلی زدند

در بهشت وحی بر خیر النسا سیلی زدند

نا مسلمانان که از دین و قرآن می زدند

بر رخ تطهیر و قدر و هل اتی سیلی زدند

دکمه بازگشت به بالا