شعر روضه مولا

شعر روضه حضرت امیرالمومنین علی (ع)

باز هم لخته‌ى خون روى سرت مى‌بینم
من بمیرم ! چقَدَر روى شما آشفته ست

تَرک روىِ سرت خوب نشد ! من چه کنم؟
از چه رو این همه گیسوى شما آشفته ست؟

شعر روضه امیرالمومنین (ع)

نرو  که مردم  کوفه  به فکر آزارند
که از اذیت و از بغض و کینه سرشارند

تو میروی چه کنم با اهالی این شهر
پس از تو حرمت مارا نگه نمی دارند

شعر روضه ضربت خوردن امیرالمومنین (ع)

ای تیغ مرا لبالب از یارب کُن
ای تیغ بیا و راحتم امشب کُن
بشتاب و سرِ مرا شکاف اما باز
رحمی به دلِ سوخته ی زینب کُن

دکمه بازگشت به بالا